ميقات يا نقطه آغازين سير الي الله

پدیدآورمرتضی جوادی آملی

نشریهمیقات حج

شماره نشریه11

تاریخ انتشار1388/01/28

منبع مقاله

share 890 بازدید
ميقات يا نقطه آغازين سير الي الله

تأليف : مرتضي جوادي آملي

«واتمّوا الحجّ والعمرة لله.»1
گرچه همه ازمنه و تمامي امكنه، زمان و مكان هجرت به سوي پروردگار است، (اينما تولّوا فثمّ وجه الله) 2 ليكن نسيم فيوضات رحماني و عطر عنايات ربّاني، بر اساس حكمت الهي، در مقاطع مكاني و فواصل زماني خاصي وزيدن مي گيرد، (في ايّام دهركم نفحات) و آنچه كه در چنين فرصتي ارزشمند است، همانا داشتن شامه الهي است (ألا فتعرّضوا لها) تا از آن نسيم رحمت جان به عطر طهارت معطر گشته و در سايه آن، تعالي روح و شكوفايي جان به ارمغان آيد.
بارقه حج، از غمام رحمت حق در زمان خاص و از مكان ويژه اي جهيدن مي گيرد و تمام حج بر اساس رعايت چنين خصوصيتي است.
عن ابي عبدالله ـ ع ـ : «من تمام الحج أن يحرم من المواقيت» 3 امام صادق ـ ع ـ فرمود: احرام از مكان هاي مخصوص كه (در اصطلاح حج) مواقيت ناميده مي شود از عواملي است كه حج بدان تمام مي شود و بدون آن، ناقص است.

اهميّت ميقات و احكام آن

ميقات از جمله مكان هايي است كه شعاع فيض ربّ، مستقيماً آن را تحت پوشش گرفته، همانگونه كه ماه حج در عداد زمان هايي است كه گذرگاه خاص نسيم رحماني است.
امّا اراده الهي نسبت به ميقات، كه در احكام آن تجلي يافته; عبارت از آن است كه بنده ابتدا به بريدن همه تعلّقات و جدا شدن از همه آنچه كه او را به مظاهر دنيايي توجه مي دهد، و حرام كردن هرچه غير خداست، خود را به ربّ و مدبّر خويش نزديك مي نمايد، و سپس با نيّت و آهنگ حج، لباس احرام بر اندام مي پوشاند و با آن، بدي ها را از حريم وجود خود، دور مي دارد. آنگاه با سر دادن نداي «لبيك ...» دعوت الهي و اذان ابراهيمي را پاسخ مي دهد.
اين سه حكم الهي كه در ميقات تحقق مي يابد و به نوبه خود از عاليترين فرائض حج است، جايگاه رفيع و مكانت منيع ميقات را مي نماياند.

واژه ميقات

واژه «ميقات» كه جلوه اي از كلام الهي در تجلّي بالغ حق; قرآن پروردگاريست، نشانگر زماني مخصوص و بيانگر مكاني ويژه است. ميقات كه از ريشه لغوي «وقت» گرفته شده، در معاني و حقايق متعددي استعمال مي شود. اين كلمه وقتي در كتب لغت مورد بررسي قرار مي گيرد، اينگونه بازگو مي گردد كه ميقات در اصل «مِوْقات» بوده و واو به جهت مكسور بودنِ ميم، به ياء مبدل شده و ميقات گشته، و معناي لغوي آن مصدر وقت است; يعني وقت داشتن.
اما مراد از «وقت داشتن» آن است كه بطور مسلّم «زمان» در يك عمل، نقش حتمي دارد و لزوماً بايد در يك مقطع زماني خاص، فعل يا عملي صورت پذيرد; به عنوان مثال وقتي پروردگار عالم در قرآن مي فرمايد: «ان الصلاة كانت علي المؤمنين كتابا موقوتا» 4 به جهت آن است كه نماز ضرورتاً در زمان خاصي تحقق خواهد يافت.
كاربرد واژه ميقات در مكان، به خاطر قرابت مفهومي آن با زمان5 و يا به جهت كاربرد استعاره اي آن در مكان، به معناي لزوم امري در مكان مشخص است. بنابراين اگر كلمه ميقات در مورد مسائل حج به كار مي رود; يعني واجب است در مكان خاص عملي مثل احرام انجام پذيرد. همانطوريكه در خصوص نماز مي گوييم: واجب است در وقت مخصوص، نماز خوانده شود، و بدين بيان معناي حديثي كه وارد شده; «انه وقت لاهل المدينة ذاالحليفة» 6روشن است; يعني براي اهل مدينه در ميقات ذوالحليفه، احرام واجب است.
بر اين اساس، در جريان حضرت موسي ـ ع ـ تحقق وعده نيز در يك زمان خاص صورت پذيرفته، از اين رو در آغاز فرمود: «و اذ واعدنا موسي» 7 و در پايان فرمود: «تم ميقات ربه»8 كه تحقق وعده الهي با كليم الله، در زمان مخصوص تحقق يافت.
و همچنين اگر در قرآن آمده: «ان يوم الفصل كان ميقاتا» 9 به معناي آن است كه محققاً زمان فصل و جدايي حق از باطل در موعد و وقت خاص خود تحقق خواهد يافت. و همچنين اگر در كلام الهي (قرآن مجيد) آمده كه فرمود: «يسئلونك عن الأهلة قل هي مواقيت للناس و الحج» 10; يعني نقش هلال ها در تشخيص اوقات است، بخصوص زمان هايي كه به جهت ضرورت، فعلي مثل حج در آن صورت مي پذيرد.11

تمام حج در رعايت ميقات

در مجموع، آنچه مي توان بعنوان محصول اين بحث بيان كرد، آن است كه ميقات در فرهنگ حج، به مكاني گفته مي شود كه انجام فعل، مثل احرام، در آن مكان مشخص، ضرورت دارد. يا تحقق وعده الهي، براي گام نهادن در بارگاه ربوبي، ضرورتاً از آن مكان آغاز مي گردد. و همانطوريكه قبل و بعد زماني در ماه حج مُخِلّ به حقيقت و عبادت حج است، همچنين قبل و بعد مكاني نيز اخلال به مناسك حج وارد مي سازد، و بدون توجه به آن، هرگز حج به تمام نخواهد رسيد.
قال ابوعبدالله ـ ع ـ : «اعلم ان من تمام الحج و العمرة ان تحرم من المواقيت التي وقتها رسول الله ـ ص ـ لا تتجاوزها الا و أنت محرم.» 12
امام صادق ـ ع ـ فرمود: آگاه باش، از اموري كه حج به وسيله آن تمام مي شود، آن است كه، از مواقيتي كه رسول الله ـ ص ـ تعيين فرمودند، محرم شويد، و هرگز از مواقيت نگذريد، مگر اين كه در حال احرام باشيد.»
همچنين در بياني از امام رضا ـ ع ـ وارد است، كه حضرتش فرمود: «ولا يجوز الاحرام دون الميقات، كما قال الله ـ عزّوجلّ ـ و اتموا الحج و العمرة لله.» 13
«احرام بستن قبل از ميقات، جايز نيست، همانطوريكه خداوند ـ عزّوجلّ ـ فرمود: حج و عمره را به تمام برسانيد.»
مراد حضرت از شاهد آوردن آيه شريفه، آن است كه: احرام بستن از گذرگاه ميقات از عوامل تماميّت حج و عمره محسوب مي شود.
از امام صادق ـ ع ـ نيز نقل شده است كه فرمود: «من احرم بالحج في غير شهر الحج فلا حج له و من احرم دون الميقات فلا احرام له» 14; «كسي كه در غير ماه حج محرم شود، در حقيقت حجي براي او نيست، و همچنين كسي كه قبل از ميقات محرم شود اصلا احرام نبسته است.» زيرا همانطوريكه احرام از ميقات، از عوامل تماميّت حج محسوب مي شود، از اركان احرام نيز خواهد بود و بدون آن اصلا احرام تحقق نمي يابد.
بنابر اين اگر حكم الهي و سنت نبوي در امر حج بر آنست كه ميقات مكاني است كه احرام از آن مكان صورت پذيرد. اگر از آن تخطي گردد و احرام در مكاني قبل از ميقات يا بعد از آن بسته شود، همانند آن است كه مسافر در سفر، نماز را چهار ركعتي بجا آورد، كه اين مطلب از سخن امام صادق ـ ع ـ استفاده مي شود.
ابن فضّال كه از روات مي باشد از امام صادق ـ ع ـ اينگونه روايت مي كند:
«دخلت الي ابي عبدالله ـ ع ـ و انا متغير اللون، فقال: من أين احرمت؟ قلت: من موضع كذا و كذا ليس من المواقيت المعروفة قال: رب طالب خير تذل قدمه ثم قال: أيسرّك انك صلّيت الظهر في السفر اربعاً؟ قلت: لا، قال: فهو ذلك.»15
ابن فضّال مي گويد: «وارد محضر امام صادق ـ ع ـ شدم در حالي كه رنگ چهره ام تغيير كرده بود، حضرت از من سؤال فرمودند: از كجا محرم شديد؟ گفتم: از فلان جا (محلي كه از مواقيت معروف نبود) حضرت فرمود: طالبان خير فراواني هستند كه لغزشگاه هايي براي آن ها وجود دارد. سپس فرمود: آيا ممكن و صحيح است كه تو در مسافرت نماز ظهر را چهار ركعتي بجا آوري؟ گفتم: نه، هرگز. فرمود: احرام بستن در غير مواقيت، مثل نماز چهار ركعتي در سفر است كه هر دو موجب بطلان يا نقص مي گردد.»
تا كنون دو مسأله بطور اجمال مطرح شد:

1 ـ موقعيّت ميقات و عظمت آن

2 ـ احكام ثلاثه (نيت، احرام و تلبيه) كه براي معتمر يا انسان حج گزار، در مكان ميقات واجب است.
اين كه احكام نوراني; همچون نيت، احرام و تلبيه، در امكنه اي كه از آن به مواقيت ياد مي شود واجب شده، بيانگر راز عميق و سر انيق حقيقت ميقات است.

نقش تلبيه

بعنوان نمونه توجه به اين نكته كه تلبية الاحرام حج، نقش همگون با تكبيرة الاحرام نماز دارد، و همانطوري كه مصلّي، زماني مي تواند با پروردگارش مناجات كند (المصلي يناجي ربّه) كه از آستانه تكبيرة الاحرام بگذرد، در حج نيز زماني انسان به لقاي حق بار مي يابد كه از درگاه تلبيةُ الاحرام بگذرد. و اين معنا جز در ميقات (غير از موارد استثنائي) امكان پذير نيست. اين مسأله خود نشانگر بخشي از عظمت و موقعيت والاي ميقات است.

سرّ ميقات از لسان امام ـ ع ـ

تحقيقاً اهل ذكر و راز دانان جهان هستي، سرّ اين حقيقت را بخوبي آگاهند، بلكه خود سرّ اين حقائقند. آنچنانكه امام سجاد ـ ع ـ فرمود: «انا ابن زمزم و صفا، انا ابن مكة و مني.» 16 از اينرو با بهره گيري از بيان معصوم ـ ع ـ اشارتي براي راهيابي به سرّ مسأله ميقات مناسب مي نماياند . و آن اينكه بطور كلي حقيقت قرآن يك مرتبه عالي و عظيم دارد ، (انّه في ام الكتاب لدينا لعليٌ حكيمٌ)17 قرآن در جايگاه اصلي، در نزد ما داراي رفعت مكانت و حكيم است. و همين حقيقت عالي و حكيم، با تمامي جامعيّتش تنزّل كرده، كه از آن جمله حج با تمام شؤونش مي باشد، و ميقات نيز يكي از جلوه هاي بارز حج است كه بدون شك داراي سرّ، بلكه اسراري است; زيرا اقتضاي تنزّل و تجلّي، همانا وجود يك حقيقت برتر بعنوان باطن و سر، و يك امر نازل شده كه ظاهر و آشكار است، مي باشد.

ميقات و معراج رسول اكرم ـ ص ـ

در اينجا به نكته اي كه از امام صادق ـ ع ـ راجع به باطن ميقات ايراد گرديده، اشاره خواهيم نمود. راوي از حضرت سؤال مي كند:
«قلت لأبي عبدالله ـ ع ـ : لأيّ علّة احرم رسول الله ـ ص ـ من الشجرة ولم يحرم من موضع دونه؟ قال: لأنّه لما أُسري به الي السّماء و صار بحذاء الشجرة و كانت الملائكة تأتي الي البيت المعمور بحذاء المواضع التي هي مواقيت سوي الشجرة، فلما كانت الموضع الذي بحذاء الشجرة نودي يا محمد! قال ـ ص ـ : لبّيك، قال: ألم اجدك يتيماً فآويت ووجدتك ضالاًّ فهديت؟ قال النبي ـ ص ـ : انّ الحمد و النعمة لك و الملك، لا شريك لك لبيك، فلذلك احرم من الشجرة، دون المواضع كلها.»18
حضرت در مقام پاسخ به اين سؤال كه چرا رسول اكرم ـ ص ـ از شجره احرام بست، و مكان ديگري براي اين امر انتخاب نفرمود، اينگونه توضيح داد: علّت اين امر و راز چنين حقيقتي عبارت از اين است كه رسول اكرم ـ ص ـ در حركت سماوي و سير الهي معراج خود، به جايي رسيدند كه محاذي آن شجره است، و از طرف ديگر هم فرشته هاي آسمان تا بيت المعمور (به استقبال رسول اكرم ـ ص ـ) آمده بودند، و به محاذات با مواقيت متعددي غير از شجره، قرار گرفته بودند. وقتي رسول اكرم ـ ص ـ در محاذات شجره قرار گرفتند، هاتف غيبي ندايي آسماني سر داد و حضرتش را مخاطب ساخت:
«آيا اينگونه نبوده است كه قبلا يتيم بودي و پروردگارت به تو پناه داد؟ و آيا اينگونه نبود كه گمراه (گمشده) بودي و با هدايت الهي مستقيم گشتي؟ اينجا بود كه در همان مكانِ شجره، رسول اكرم ـ ص ـ تلبيه معروف را در پيشگاه ربوبي ايراد نمود و اينگونه عرضه داشت: «انّ الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك.»
اين امر مبناي حركت از بيت المعمور بوده است، كه اسوه حركت از شجره ميقات گشته و بر اين اساس است كه رسول اكرم ـ ص ـ احرام را فقط از آن مقطع آغاز كرد.
بررسي و تأمّل در مجموعه روايات اين بابت; خصوصاً روايت فوق، مشعر اين معناست كه همه اوامر شرعي و نواهي الهي، داراي سرّي تكويني و رازي وجودي هستند و البته هر يك در عرصه وجود، به مقدار هستي خود در جهان تشريع، مؤثرند.
همانطوري كه آب در نظام هستي، درخت در عالم وجود و جماد در نشأه خارج، داراي بخشي از واقعيّت هستند و هر يك در عين حال كه ضروري اند، امّا عهده دار امري منحاز و مستقل هستند كه به اندازه اثر وجودي و نقش شايسته آنها تأثير دارند. در نظام تشريع نيز مسأله به همين گونه است، با اين تفاوت كه يكي در آسايش تن و ديگري در فزايش جان، مؤثّر است. يكي راه را براي رسيدن به حيات فاني و ديگري طريق را براي نيل به زندگي باقي آبادان مي سازند.
بر اين مبنا تمامي شؤوناتي كه در شريعت مقرّر شده، هر يك به منظور تكميل سعادت و تتميم هدايت تنظيم شده، و لذا، امرش، نهيش، حركتش، وقوفش، آغازش، انجامش، همه و همه بر مبناي همان هدايت كامله الهي صورت مي پذيرد.
و لذا اگر در جريان ميقات، اينگونه آمده كه حاجي لزوماً بايد از مكان هاي خاص، بنام «مواقيت» سفر الي الله خود را آغاز كند. گوياي سرّي لاهوتي و رازي الهي است.
و تا انسان سالك كوي دوست نباشد و سير عاشقانه خود را به سوي معراج الهي آغاز نكند، هرگز نه استقبال ملائك را و نه محل توقّف آنها كه محاذات با مواقيت حج است مشاهده نخواهد كرد.
و همانطوري كه در معراج نبوي هر قدمي كه حضرت مي زد مرحله اي از كمال در جلوي ديدگان رسول خاتم ـ ص ـ روشن مي شد، در سفر حج نيز تنها زماني كه از ميقات به قصد حج احرام بسته شود، ابواب كمال مفتوح و فيض حق مكشوف مي گردد. از اينجا به آن قانون حاكم در نظام هستي كه هر ظاهري را باطني و شريعت را حقيقت است مي رسيم، كه البته نردبان وصول و سكوي عروج همانا عمل به شريعت است تا نيل به حقيقت دست دهد.
نكته اي كه قابل دقّت است اين كه، گرچه روايت فوق، سرّ احرام از مسجد شجره را بيان كرده، ليكن مسجد شجره به عنوان يكي از مواقيت مورد نظر است نه تنها به عنوان يك مكان مقدس. و لذا بلحاظ سرّ و باطن داشتن همه مواقيت ديگر نيز در حكم مسجد شجره مي باشند. و فرشتگان به استقبال بندگاني كه قاصد بيت الهي هستند، تا محل مواقيت پيش آمدند; يعني از آن نقطه اي كه حركت و سير الهي آغاز مي شود، و با اوّلين قدمي كه حاجي در كوي دوست مي نهد و لحظه اي كه لباس احرام بر تن مي كند، حضور ملائك و همراهي فرشتگان آسمان با خود را احساس مي كند.
با اين بينش، نه تنها مواقيت، امكنه اي مقدس و مورد نظر الهي هستند بلكه مصاحبت و همراهي ملائك براي انساني كه رهسپار كوي ولا و پوياي سوي صفا است، از آن مكان خواهد بود.
البته روشن است استقبال ملائك جهت صوري و تشريفاتي نخواهد داشت، بلكه ضمن تجليل از قاصد بيت عتيق و سالك طريق حبيب، همراهي، راهنمايي و مساعدت در اين سير الهي ضروري مي نمايد. و تنها انساني مي تواند وظايف و مناسك حج را آنگونه كه شايسته حق است انجام دهد، كه اعوان و ياراني آسماني، او را همراهي كنند.
صاحب وسائل در جلد پنجم كتاب شريف خود در باب اوّل مواقيت، سيزده روايت ذكر كرده كه بيانگر امكنه اي است كه لزوماً نوع حجاج سراسر گيتي از آن مي گذرند و از آن نقطه محرم مي گردند و البته حكم ظاهري و باطني همه آنها واحد است. فقط به اقتضاي عالم طبيعت تعدّد و كثرت پذيرفته است; به عنوان نمونه، به يكي از آن روايات پرداخته و تذكر بدان را در اين مقاله سودمند مي دانيم.
قال ابوعبدالله ـ ع ـ : «ان رسول الله ـ ص ـ وقّتَ لأهل المدينة ذاالحليفة و وقت لاهل المغرب الجحفة و هي عندنا مكتوبة مهيعة و وقت لأهل اليمن يلملم و وقت لاهل الطائف قرن المنازل و وقت لأهل النجد العقيق.» 19
امام صادق ـ ع ـ از رسول اكرم ـ ص ـ نقل مي كند كه: «حضرت براي اهل مدينه مكاني بنام ذاالحليفه را به عنوان ميقات، و براي اهل مغرب جحفـه را ـ كه اكنون در نزد ما به عنوان مهيعه شناخته شده ـ و براي اهل يمن يلملم را و براي اهل طائف قرن المنازل را و براي اهل نجد، عقيق را معرّفي فرموده است.»
اميد است توفيق وليّ توفيق، رفيق و صحبت مصاحبان كريم و فرشتگان رحيم براي همه حجاج فراهم گردد و ضمن عمل به ظواهر و انجام مناسك بهره وافي را از باطن و اسرار حج برده و راه را براي تعالي هموار سازيم.

پي نوشت ها:

1 ـ بقره: 196
2 ـ بقره: 115
3 ـ جامع احاديث شيعه; ج10، ص492
4 ـ نساء: 103
5 ـ لسان العرب، ج2، ص107
6 ـ جامع احاديث شيعه; ج10، ص492
7 ـ بقره: 51
8 ـ اعراف: 142
9 ـ نبأ: 17
10 ـ بقره: 189
11 ـ نكته اي كه علامه شعراني ـ ره ـ در كتاب شريف نثر طوبي در مقام تفسير آيه مي فرمايند: اين است كه شناخت كارهاي دينـي و دنيوي از طـريـق ماه هاي قمري، به جهت وجود «اهله»، بمراتب آسانتر از شناخت اوقات از طريق ماه هاي شمسي است. نثر طوبي; ج2، ص518
12 ـ بحار، ج99، ص128، ح13
13 ـ جامع احاديث شيعه، ج10 ص515
14 ـ جامع احاديث شيعه، ج10، ص513
15 ـ بحار الانوار، ج99، ص130، ح18
16 ـ خطبه حضرت سجاد ـ ع ـ در شام.
17 ـ زخرف: 4
18 ـ بحار الانوار، ج99، ص128، ح12
19 ـ وسائل الشيعه، ج5، ابواب مواقيت، باب1، ح1

مقالات مشابه

اسرار اعمال حج در قرآن و سنت

نام نشریهمیقات حج

نام نویسندهزهرا حق‌زاده

درنگی در طواف النساء از نگاه قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهمحمدجواد عنایتی‌راد

حج و روايات تفسيري امام رضا (ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندههادی یعقوب‌زاده

رازهای عرفانی حج در تفسیر عرفانی قرآن

نام نشریهمیقات حج

نام نویسندهرحیم کارگر

شفابخشی حج

نام نشریهمیقات حج

نام نویسندهمجتبی کلباسی

من الحج حدیث فی القرآن الکریم

نام نشریهالوعی الاسلامی

نام نویسندهمحمد الدسوقی